فیلم کوتاه سایه روشن

You must need to login..!

کد Embed

توضیح

فیلم کوتاه ایرانی سایه روشن

نویسنده و کارگردان:میلاد پاک نژاد

تهیه کننده:علیرضا کشاورز

این فیلم در جشنواره فیلم چارگون در اسفند 94، برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه داوران، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم گروه نیکوکاری همگام شد.

تعریف کلی فیلم کوتاه:
● فیلم کوتاه از چند جنبه قابل بررسی‏است:
۱) زمان:
فیلم کوتاه با توجه به عنوان آن فیلمی‏است دارای طول زمانی کوتاه، و از این منظروجه افتراق آن با فیلمهای بلند و نیمه‏بلندآشکار می‏شود. می‏توان طول زمانی آن رااز چند ثانیه تا سی دقیقه در نظر گرفت امامشکل می‏توان فیلم کوتاه سی‏دقیقه‏ای رامتصور شد چرا که اکثریت قریب به اتفاق‏فیلمهای کوتاه تولید شده طول زمانی بسیارکمی (حداکثر پانزده دقیقه) را دارند. این‏تفکر حداقلی که معلوم نیست از کجا به ذهن‏فیلمسازان رخنه کرده است سبب مشکلات‏بسیاری است که در بررسی جنبه‏های دیگربه آن خواهیم پرداخت.
۲) عوامل:
آنچه در رابطه با عوامل فیلم کوتاه به‏ذهن می‏آید یک دستگاه دوربین به همراه‏عده معدودی عوامل است که این عوامل دراکثر موارد صفت تازه‏کار را یدک می‏کشند.واقعیت آن است که فیلم کوتاه مختص‏کسانی است که در ابتدای راه سینما هستندو این خود بدان معنی است که فیلم کوتاه‏پلکانی برای صعود به عرصه فیلمسازی‏بلند و حرفه‏ای است. هر چند فیلمسازان ونظریه‏پردازان فیلم کوتاه بشدت این مسئله‏را رد می‏کنند اما تناقضات موجود میان‏ادعاهای آنان و واقعیتهای موجود، قویاًنشانگر این موضوع است. کوچ فیلمسازان‏موفق فیلم کوتاه به عرصه فیلم حرفه‏ای،کوچی که همیشه بی‏بازگشت بوده است‏مؤید این نظر است. دلایل این امر را در جای‏دیگر این مقاله عنوان خواهم کرد.
در عنوانبندی اغلب فیلمهای کوتاه،فیلمنامه‏نویسی، کارگردانی، تدوین و گاه ‏حتی فیلمبرداری بر عهده یک نفر قرارگرفته است. این امر نشانگر آن است که‏ظاهراً بحث تخصص در یکی از رشته‏ها درعرصه فیلم کوتاه کلاً مردود شناخته شده‏است. اغلب ما فیلمسازان به دلایلی که در پی‏خواهد آمد، علاقه داریم تمام کارهای فنی وغیرفنی فیلم را خودمان انجام دهیم.
یکی ازدلایل این مسئله درک سطحی و غلط ما ازتئوری مؤلف است که ما را وامی‏دارد تمام‏کارهای یک فیلم را از فیلمنامه گرفته تاتدوین، خودمان بر عهده بگیریم و به این‏طریق احساس کنیم که فیلم تولید شده دقیقاًمتعلق به شخص ماست.
در حالی که هیچ‏یک از نظریه‏پردازان و فیلمسازان تئوری‏مولف چنین ادعایی نداشته‏اند. دلیل دیگرعدم وجود عوامل متخصص در رشته‏ای‏خاص است. وقتی من به عنوان کارگردان به‏این مسئله فکر می‏کنم که فلان کسی که‏تدوین می‏کند تخصصش در حد من و درخوش‏بینانه‏ترین حالت کمی بیشتر از من‏است. به این نتیجه می‏رسم که خودم‏شخصاً این کار را بر عهده بگیرم.
از سوی‏دیگر، در عرصه فیلم کوتاه کسی بیشترین‏اهمیت را دارد (شاید بهتر باشد که جمله‏ام‏را تصحیح کنم: تنها کسی که اهمیت را دارد)کارگردان است و دیگران از فیلمنامه‏نویس‏گرفته تا صدابردار و… نقش سیاهی لشکررا دارند.
همین امر سبب می‏شود که تعدادکارگردانان فیلم کوتاه به گونه‏ای غیرقابل‏باور بیشتر از عوامل دیگر باشد و واقعاًکدام یک از ما می‏توانیم مثلاً تدوینگر فیلم‏کوتاهی را نام ببریم که کارش فقط و فقطتدوین باشد. عملکرد مسئولین امر نیز مزیدبر علت است. 
در جشنواره انجمن سینمای‏جوان به غیر از کارگردان دیگر عوامل‏فیلمها هیچ جایزه‏ای دریافت نمی‏کنند چراکه اساساً جایزه‏ای برای آنها در نظر گرفته‏نشده است و یا در همین جشنواره تازه‏تأسیس «سونی»، که شعار آن خود بخوبی‏نشانگر نحوه تفکر برگزارکنندگان آن است:بهترین کارگردان شایسته دریافت جایزه‏است.
یعنی در یک فیلم کوتاه شاید تدوین‏خوب نظر ما را جلب کند اما تدوینگر به‏چشم نمی‏آید، شاید فیلمبرداری یک فیلم‏چشم ما را بنوازد اما شخص فیلمبردارهرگز دیده نمی‏شود. پی‏آمد این امر هجوم‏همه به سمت کارگردانی است و پی‏آمد آن‏هم ضعف چشمگیر فیلمنامه، تدوین،فیلمبرداری و در نهایت هم خود کارگردانی‏است.
واقعاً اگر از منظر عوامل به فیلم کوتاه‏نگاهی بکنیم به چه نتیجه‏ای می‏رسیم؟ فیلم‏کوتاه یعنی یک دوربین و یک عده آدم که‏تعدادشان هر چقدر کمتر باشد بهتر است،فیلم کوتاه یعنی جلوه‏های ویژه صفر،جلوه‏های کامپیوتری صفر، فیلم کوتاه یعنی‏قهر با تکنولوژی، فیلم کوتاه یعنی چند نفرآدم که هر چقدر تعدادشان کمتر باشد بهتراست.
۳) مخاطب:
فیلم کوتاه به جز ما (دست‏اندرکاران‏فیلم کوتاه) مخاطب دیگری ندارد. منظورم‏از مخاطب انبوه آدمهایی است متعلق به‏سنین و طبقات مختلف.
مخاطب از فیلم کوتاه گریزان است. چرا؟چون فیلم کوتاه فاقد یکی از عناصر ذاتی‏هنر است. مخاطب به چه چیزی احتیاج داردتا فیلمی را تحمل کند؟ لذت، و این دقیقاً آن‏چیزی است که فیلم کوتاه از یاد برده است.
داستان و شخصیت عناصری هستند که‏مخاطب را جذب می‏کنند.
داستان یعنی آن‏چیزی که یقه تماشاگر را بگیرد و روی‏صندلی بنشاند و شخصیت همان کسی‏است که تماشاگر با او همذات‏پنداری‏می‏کند. با او می‏خندد، گریه می‏کند.عصبانی می‏شود و…. و این دو عنصر(داستان و شخصیت) در فیلم کوتاه یافت‏نمی‏شوند و به همین خاطر فیلم کوتاه ازنظر مخاطب عام یعنی هیچ. یعنی عرصه‏ای‏که عده‏ای تفکرات کلی و کلیشه‏ای و اغلب‏مبهم خود را به ناشیانه‏ترین وجه ارائه‏می‏دهند. فیلم کوتاه نوعی اندیشه‏نگاری‏ابتدایی است. کدام فیلم کوتاهی خنده بر لب‏ما آورده است؟ کدام فیلم کوتاهی غمگینمان‏کرده یا به هیجانمان آورده است؟ عاشق‏کدام شخصیت فیلم کوتاه شده‏ایم و باکدامشان همذات‏پنداری کرده‏ایم و ازکدامشان متنفر شده‏ایم. وقتی داستان وشخصیت نداشته باشیم باید قید مخاطب رابزنیم. و وقتی مخاطب نداشته باشیم انگارکه فیلمی نساخته‏ایم. چون فیلمی که دیده‏نشود انگار که اصلاً وجود ندارد، چون هنربدون مخاطب یعنی هیچ.
۴) محتوا:
فیلمهای تولید شده را نگاه کنیم. چه‏می‏بینیم؟ فکر، پیام، شعار و انتزاع. اینها آن‏چیزهایی هستند که فیلم کوتاه را اشباع‏کرده‏اند. تشبیه‏ها و استعاره‏های مغلق ومغلط، فضای فیلم کوتاه را مسموم کرده‏اند.گاهی حتی خودمان نیز از ابهام‏استعاره‏هایمان سرگیجه می‏گیریم. ایجازما گاه به حدی می‏رسد که دیگر چیزی برای‏دیدن نمی‏ماند.
فیلم کوتاه عاری از احساس است چرا که‏ما فکر می‏کنیم همین که نشان دهیم پدرکسی مرده، کار تمام است و نمی‏دانیم که‏انتقال احساس یکی از بنیانی‏ترین وظایف‏هنر است.
در فیلم کوتاه از گرمای احساس خبری‏نیست ما فضای فیلم کوتاه صد درجه زیرصفر است.
محتوای فیلم کوتاه تنها اندیشه‏های‏ابتدایی ماست و معلوم نیست ما که به‏اقتضای سنمان، در ابتدای راهیم چگونه‏می‏خواهیم انتهای راه را به دیگران نشان‏بدهیم. می‏خواهیم در عرض پنج دقیقه جهان‏و بشریت را نجات دهیم، غافل از اینکه کسی‏که باید نجات یابد خود ما هستیم که در دام‏کوته‏فکری و خودبزرگ‏بینی گرفتارشده‏ایم.
۵) سرمایه:
فیلم کوتاه یعنی اینکه از هیچ فیلم‏بسازیم. عوامل و بازیگران را از میان‏دوست و آشنا انتخاب کنیم. لوکیشنها رامحدود به چهاردیواری خانه خودمان یاهمسایه‏مان بکنیم، مواد خام را به حداقل‏برسانیم و زمان را در محدوده یک الی سه‏روز متوقف سازیم. فیلم کوتاه یعنی اینکه باجیب خالی فیلم بسازیم. چرا؟ چون فیلم‏کوتاه سرمایه برگشتی ندارد، چون فیلم‏کوتاه حرفه ما نیست، تفننی است که هر چه‏کم هزینه‏تر باشد، بهتر است.
۶) موقعیت اجتماعی:
فیلمسازان فیلم کوتاه دارای هیچ‏گونه‏موقعیت و اعتبار اجتماعی نیستند. یک‏فیلمساز موفق فیلم کوتاه معنایی ندارد.واقعاً چه تفاوتی وجود دارد بین یک‏فیلمساز خوب فیلم کوتاه و یک فیلمساز بدفیلم کوتاه؟ فیلمساز خوبی به کجا می‏رسدکه فیلمساز بد هم بخواهد خودش را به آنجابکشاند؟ ترقی و پیشرفت در فیلم کوتاه‏مسئله‏ای کاملاً ذهنی است چرا که بایدپلکانی برای صعود وجود داشته باشدوگرنه پیشرفت معنیش را از دست می‏دهد.جشنواره هرگز کافی نیست چرا که یک‏هنرمند جایزه خودش را از اجتماع بگیردوگرنه یک چک یک میلیونی و یک تندیس وتشویقهای دویست، سیصد آدم تنها غرورکاذب را در پی دارند و روح هنرمند راسیراب نمی‏کنند.
به همین دلیل است که تا تقی به توقی‏می‏خورد و کوره راهی باز می‏شود،فیلمساز فیلم کوتاه به سر خود را به وادی‏فیلم بلند پرتاب می‏کند تا با مخاطب واقعی‏روبرو شود.
… در نتیجه فیلم کوتاه هیچ تعریفی رابرنمی‏تابد. فیلم کوتاه شیر بی‏یال و دم است‏که توجیه هستی‏شناختی ندارد. آش‏شله‏قلمکاری است که ظاهراً فقط و فقط به‏مذاق سازندگانش خوش می‏آید و با این‏اوصاف فیلم کوتاه به جایی نخواهد رسید.
اما معتقدم که می‏توان از این وضع‏اسف‏انگیز رهایی یافت. آشتی با مخاطب‏عام تنها راه نجات است و برای رسیدن به‏این مقصود فیلم کوتاه باید در ماهیت خوددست به تغییراتی بزند.
تماشاگر و مخاطب عام اگر از پول ووقت خود هزینه می‏کند، در عوض خواستارلذت و خوشگذرانی است و لذت نتیجه‏استفاده از داستان و شخصیت.
اگر بتوانیم مخاطب عام را جذب کنیم،اکران موفقی خواهیم داشت، اکران موفق‏علاوه بر ارضای روح هنرمند برگشت‏سرمایه را در پی دارد و برگشت سرمایه به‏معنی امکان سرمایه‏گذاری است. با ورودسرمایه راه برای فعالیت افراد متخصص‏باز می‏شود که پی آمد آن نیز افزایش سطح‏کیفی فیلمها خواهد بود که این خود اکران‏موفقی را بیشتر از پیش تضمین خواهد کرد.
فیلم کوتاه می‏تواند همچون داستان‏کوتاه و ویدئو کلیپها جایی برای خود در دل‏مخاطب عام باز کند به شرط آنکه در وهله‏اول مخاطب عام را هدف بگیرد و در مرحله‏بعد دلمشغول مخاطب خاص نیز باشد.
این راهی است پر از سنگلاخ اما قطعاًپیمودنی است.

در روزهای اولیه ی سینما، تمامی فیلم ها فیلم کوتاه بودند. حقیقتا این مطلب بسیار پیش افتاده دارای اهمیت فراوان است. لیکن آنچه که جالب توجه می نماید این است که پس از سپری شدن یکصد سال از پیشرفت های تکنیکی و زیبایی شناختی، برخی از ویژگی ها و معیارهایی که وجه شاخص فیلم کوتاه در آن روزها بودند امروزه دوباره اعتبار می یابند: فیلم کوتاه بواسطه ی مدت زمانش تعریف می شود. همچنین فرم فیلم کوتاه رسانه ایست برای خلاقیت، که تنوعی به اندازه ی خود سینما دارد. ما با مدنظر قرار دادن مسائل از منظر تاریخی، شاید بتوانیم از پس برخی از مشکلاتی که در تعریف فیلم کوتاه باآنها روبرو می شویم، بر بیاییم.

تلاش برای تعریف: فیلم کوتاه فیلمی است که کوتاه است

در زمینه ی تلاش برای تعریف فیلم کوتاه ، ما خود به خود، جدای از مدت زمان نمایش آن، با این معضل روبرو می شویم که هیچ معیار دقیق یا ویژگی صریحی که بتوان برای تمامی فیلم های کوتاه اعمال کرد، وجود ندارد. مقایسه هایی که با دنیای ادبیات صورت گرفته هم محکوم به شکست شدند، چون داستان کوتاه که اغلب برای قیاس به آن استناد می شود، فقط محدود به حیطه ی روایی است. قیاس هایی که بر پایه ی ساختار شعر و دراماتورژی فیلم کوتاه بودند- در عین حالیکه مطمئنا مفید هستند و می توانند با موفقیت هایی به کار برده شوند- بالنتیجه فقط برای فیلم های داستانی کوتاه دارای اعتبارند.

این معضل تعریف زمانی حادث می شود که به این واقعیت واقف شویم که «فیلم کوتاه » یک ژانر یا طبقه نیست بلکه یک اصطلاح ژانری است که از روزهای نخستین سینما تا به امروز برای توضیح همه ی فرم ها و ژانر های ممکن فیلم بکار می رفته است. با این وجود، آنچه که فیلم کوتاه را جذاب می سازد، ساده کردن آن به یک فرمت غیر قابل تشخیص نیست ، بلکه ، بالاتر از همه ، گوناگونی کولاژی(هیبریدی) آن است.

در فیلم کوتاه، عناصر سینمای اولیه در زمان فعلی به زندگی خود ادامه می دهند. تجهیزات وسیع زندگی در یک فرم خیالی مقابل دیدگان ما رژه می روند: از کانگوروهای مشت زن، کلاه های پرنده و سیگارهای رقصنده گرفته تا قطاری که به ایستگاه وارد می شود(١)، نوری که بر اسفالت خیس انعکاس یافته است، شعبده بازی (٢) و سفری خیالی به ماه(٣). این مطلب شامل فیلم های سیاه و سفید و فیلم های رنگی، هردو ، فیلم های مستند، داستانی، تجربی، انیمیشن، درام و ملودرام، فیلم های هیجان انگیز(تریلر) و وحشتناک، اسلپ استیک و کمدی، و نیز فیلم های تجاری، فرهنگی ، آموزشی و هنری می شود.

فیلم کوتاه تنوع اولیه ی سینما را حفظ می کند، در حالیکه تاریخ سینما بطور فزاینده مواجه با “سینمای پرده ی بزرگ “بوده که محدود به مزرهای کاملا مشخصی است. فیلم داستانی ناطق حداقل از دهه ١٩٢٠ بر سینما سیطره داشته است.

استاندارد ها و قرارداد هایی ایجاد شدند که همه جنبه های ممکن را در بر می گیرند- از طراحی هنری گرفته تا استانداردهای تکنیکی و روش های تولید تجاری ، از توسعه فیلمنامه و فیلمبرداری گرفته تا توزیع و بازاریابی مدرن. تمامی این موارد در خدمت ایجاد یک مفهوم واحد یکسان برای فیلم بوده اند که – اگرچه فقط بخش گزیده کوچکی از گزینه های ممکن را توجیه می کند- به نظر می رسد طرفدار نظریه ی«فیلم به مثابه یک کل» باشند. در زبان عامیانه، نفوذ این تصور کلی با عباراتی نظیر « سینمای راستین» یا «فیلم واقعی» آشکار میشود.

با این حال تحت این انگاره ی مریوط به فیلم که فقط یکی از ده ها هزار امکان سینمایی را تعریف می کند،جایگاهی برای فیلم کوتاه وجود ندارد – شاید چیزی مانند ژانر یا زیر بخش. با اتکای به این دیدگاه، در عوض فیلم کوتاه می تواند به عنوان آنچه که قبلا وجود داشته، یا چیزی که وراء و یا خارج از این ساده انگاری تاریخی فیلم و سینما وجود دارد، نگریسته شود.

بنابراین فیلم کوتاه در خارج از جریان اصلی سینما به حیات خود ادامه می دهد و تاحدی به سوی نقطه امیدی در خصوص آن چیزهایی که سینمای اولیه در شرایط پیچیده ی زیبایی شناسانه و چندگانگی محتوا متعهد شده بود، در حال پیشروی است. فیلم کوتاه سرشار از پتانسیل است – پتانسیلی که هرچند می تواند توسط فیلم های معمول هم مورد استفاده قرار گیرد. هرگاه که فیلم های کوتاه چند محتوایی بخشی از جریان اصلی سینما شوند ، به هیچ وجه این پتانسیل را در نخواهند یافت.

استقلال اقتصادی و آزادی خلاقانه در فیلم کوتاه

هنگامی که یک فیلم کوتاه در احیای پتانسیل اش به موفقیت دست می یابد (که برخلاف فیلم های معمول ، طبق قاعده رخ می دهد) ، باز هم یک کیفیت بخصوصی دارد که نمی توان آن را فقط به مدت زمان نمایش آن نسبت داد. طول فیلم به عنوان یک خصیصه ی متمایز کننده ، یک قاعده ی زمانی نیست، بلکه یک فاکتور مالی در تولید است که به فیلم کوتاه مجال استقلال خاصی از صنعت فیلمسازی با آن محدودیت های اقتصادی کذایی اش را می دهد.

بسیاری از فیلمسازان این دیدگاه را پذیرفته اند. آنها فیلم کوتاه را برگزیده اند زیرا که به آنها اجازه می دهد که استقلال مالی را با آزادی هنری در هم بیامیزند. به عنوان یک نمونه ی مناسب، همه فیلمسازانی که با نشریه 2005 مصاحبه کرده اند(“برخورد شگفت انگیز از نوع کوتاه”، پیتر کرمسکی، آلمان) اغلب بیان کرده اند که برای آنها مطلقا تفاوتی بین فیلم کوتاه و بلند وجود ندارد.

برای تولید یک فیلم کوتاه هزینه و تلاش کمتری مورد نیاز است، که هرچه کمتر باشد ریسک مالی و فشار اقتصادی کم تری تحمیل می شود. آزادی اقتصادی جا را برای تجربه و خلاقیت باز می گذارد. این همان قدرت فیلم کوتاه است .

خلاقیت زیبایی شناختی و تکنیکی- فیلم کوتاه به مثابه سرچشمه ی الهامات

بر روی «پرده بزرگ»[سینمای قرار دادی]، استاندارد های تکنیکی و تماتیک و نیز قرداد های فرمال که غالب هستند، گرایش به مقاومت در برابر هر تلاشی برای اصلاح در فرهنگ بصری دارند، که منتج به بیان سینمایی ساده شده و یک متن فرهنگی که برای عموم «قابل فهم» است، می شود. این ساده سازی می تواند بخوبی شاهکارهایی که بعدها به « فیلم های کلاسیک» مشهور شدند را بوجود بیاورد، اما همانند یک قانون، این امر فقط به فیلم هایی به مثابه اجناس مصرفی تولید انبوه ختم می شود.

بدون هیچ انگیختاری از خارج، به عبارت دیگر ورای سیستم قراردادی، سبکها و ژانرها و طبقه بندی ها انعطاف ناپذیر می شوند و از یک منظر در قرار دادهایشان درجا می زنند و غرق می شوند. اینجاست که فیلم کوتاه می تواند به عنوان منبع الهامات تازه به کار رود.

مشکل است که بداعتی در زیبایی شناسی فیلم یافت که در ابتدا در فیلم کوتاه«ابداع» و آزموده نشده باشد. به علت کمبود تحقیقات و دانش لازم، اغلب این حقیقت در نوشته های مربوط به تاریخ سینما و نقد فیلم نادیده گرفته می شود. [در این متون]فرض می شود که نوآوری ها حاکی از یک انقلاب بی سابقه هستند یا احتمالا نوآوری به یک نابغه نسبت داده می شود(درحالیکه یک فیلم کوتاه کمتر شناخته شده می تواند یک منبع الهام حقیقی باشد!). کلوزآپ، جامپ کات، سینمای بیواسطه(Direct cinema)(٤)، روایت غیر خطی، فیلم کولاژی،دوربین روی دست و سبک دگما (٥) همه ی اینها بواسطه ی فیلم کوتاه جا افتادند و سپس بواسطه قدرت نفوذشان، در جریان اصلی سینما هم جذب شدند تا در خدمت تجدید حیاتش قرار گیرند.

همچنین فیلم کوتاه نقشی حیاتی در زمینه ی نوآوری های تکنیکی ایفا می کند.برای مثال دیجیتال شدن سینما بدون فیلم کوتاه باورپذیر نیست. از تصویر پردازی و تولید الکترونیکی(نرم افزار) گرفته تا فرمت های دیجیتال(رسانه های اطلاعاتی)و توزیع دیجیتال (اینترنت و موبایل)، هر چیز جدید[در این حیطه] در جهان، ابتدا به امر، در فیلم کوتاه آزموده شده است. و مضمون [صحنه های] آزمایشی برای صحنه های دیجیتالی جدید همچنان از فیلم کوتاه تشکیل شده اند.

نه تنها دلیل های تکنیکی و اقتصادی وجود دارد (از قبیل هزینه های تولید پایین و مدت زمان نمایش کمتر که نیاز به پهنای باند کمتری دارد و فیلم کوتاه را تبدیل به فرمت پیشگام در رسانه های جدید کرده است)، بلکه این حالت را می توان به تنوع ساختاری آن، به موصوع آن ، به فراوانی درون مایه ها، و ماده خام آن نسبت داد . در نتیجه مجموعه ی گسترده فیلم های کوتاه در دسترس و ماده خام مناسب را می توان در هر برنامه، در هر سطح منطقی و هر گروه مد نظر یافت.

تنوع
امروزه در آلمان، طیف گسترده ای از فرم ها و جریان های فیلم کوتاه اختلاط و همزیستی مسالمت آمیز دارند، که شبکه های فروش زیاد، فرم های نمایش فراوان وصحنه های فیلم بسیار بوجود می آورد. این یک حقیقت است که فیلم کوتاه نیز رسانه ای است برگزیده برای آنچه که finger exercises خوانده می شود،که فیلمسازان جوان از آن به عنوان کارت ویزیت، فقط برای مبادرت به شغلهایی در حیطه های دیگر استفاده می کردند. ولی همه ی ماجرا این نیست. همچنین فیلم کوتاه یک رسانه ی پرطرفدار برای کارهای حرفه ای است، بطور فردی یا جمعی بوجود می آید، یا شاید توسط یک تیم در خانه یا مدرسه ی سینما ، و نیز در استودیوهای پیشرفته و آتلیه های هنرمندان.

فیلم کوتاه در سینما و تلویزیون به چشم می خورد، اما به این دو محدود نمی شود. فیلم کوتاه بر روی صفحه کامپیوتر به عنوان فلش انیمیشن ، یا به عنوان یک میکرو فیلم جذاب و خیلی کوتاه بر صفحه ی موبایل ها نیز خود نمایی می کند. همچنین به عنوان یک وسیله ی کمکی تصویری در خدمت اهداف جدی آموزشی هم برای جوانان و هم برای افراد بالغ قرار می گیرد. فیلم کوتاه حتی می تواند اثر هنرمندانه ای باشد در نمایشگاه یا موزه، یا کالایی برای علاقمندان که در بازار هنر به فروش می رسد.

تمام این مطالب ما را به این پیامدغیر قابل اجتناب می رسانند که هیچ چیزی مانند فیلم کوتاه وجود ندارد.

هر بخش منفرد، هر ژانر از ژانر های بیشمار فیلم کوتاه و هر طیف گوناگون فیلم کوتاه، زیبایی شناختی خاص ، شبکه فروش خاص و مخاطب خاص خود را دارند. ممکن است به نظر برسد هر یک از این زیر مجموعه ها حاشیه ی قلمروی اصلی خود هستند، اما مجموع اینها یک چشم انداز متحیر کننده بوجود می آورد! و نیز فهرستی از فرمهایی که در پی احیای مجدد تنوع سینمای اولیه اند. این جریان ادامه یافته است تا هم از نظر زیبایی شناختی و هم از نظر تکنیکی به مرحله رشد و نمو یافته و اصلاح برسد.


دیدگاهتان را بنویسید