You must need to login..!
توضیح
فیلم کوتاه ایرانی سایه روشن
نویسنده و کارگردان:میلاد پاک نژاد
تهیه کننده:علیرضا کشاورز
این فیلم در جشنواره فیلم چارگون در اسفند 94، برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه داوران، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم گروه نیکوکاری همگام شد.
تعریف کلی فیلم کوتاه:
● فیلم کوتاه از چند جنبه قابل بررسیاست:
۱) زمان:
فیلم کوتاه با توجه به عنوان آن فیلمیاست دارای طول زمانی کوتاه، و از این منظروجه افتراق آن با فیلمهای بلند و نیمهبلندآشکار میشود. میتوان طول زمانی آن رااز چند ثانیه تا سی دقیقه در نظر گرفت امامشکل میتوان فیلم کوتاه سیدقیقهای رامتصور شد چرا که اکثریت قریب به اتفاقفیلمهای کوتاه تولید شده طول زمانی بسیارکمی (حداکثر پانزده دقیقه) را دارند. اینتفکر حداقلی که معلوم نیست از کجا به ذهنفیلمسازان رخنه کرده است سبب مشکلاتبسیاری است که در بررسی جنبههای دیگربه آن خواهیم پرداخت.
۲) عوامل:
آنچه در رابطه با عوامل فیلم کوتاه بهذهن میآید یک دستگاه دوربین به همراهعده معدودی عوامل است که این عوامل دراکثر موارد صفت تازهکار را یدک میکشند.واقعیت آن است که فیلم کوتاه مختصکسانی است که در ابتدای راه سینما هستندو این خود بدان معنی است که فیلم کوتاهپلکانی برای صعود به عرصه فیلمسازیبلند و حرفهای است. هر چند فیلمسازان ونظریهپردازان فیلم کوتاه بشدت این مسئلهرا رد میکنند اما تناقضات موجود میانادعاهای آنان و واقعیتهای موجود، قویاًنشانگر این موضوع است. کوچ فیلمسازانموفق فیلم کوتاه به عرصه فیلم حرفهای،کوچی که همیشه بیبازگشت بوده استمؤید این نظر است. دلایل این امر را در جایدیگر این مقاله عنوان خواهم کرد.
در عنوانبندی اغلب فیلمهای کوتاه،فیلمنامهنویسی، کارگردانی، تدوین و گاه حتی فیلمبرداری بر عهده یک نفر قرارگرفته است. این امر نشانگر آن است کهظاهراً بحث تخصص در یکی از رشتهها درعرصه فیلم کوتاه کلاً مردود شناخته شدهاست. اغلب ما فیلمسازان به دلایلی که در پیخواهد آمد، علاقه داریم تمام کارهای فنی وغیرفنی فیلم را خودمان انجام دهیم.
یکی ازدلایل این مسئله درک سطحی و غلط ما ازتئوری مؤلف است که ما را وامیدارد تمامکارهای یک فیلم را از فیلمنامه گرفته تاتدوین، خودمان بر عهده بگیریم و به اینطریق احساس کنیم که فیلم تولید شده دقیقاًمتعلق به شخص ماست.
در حالی که هیچیک از نظریهپردازان و فیلمسازان تئوریمولف چنین ادعایی نداشتهاند. دلیل دیگرعدم وجود عوامل متخصص در رشتهایخاص است. وقتی من به عنوان کارگردان بهاین مسئله فکر میکنم که فلان کسی کهتدوین میکند تخصصش در حد من و درخوشبینانهترین حالت کمی بیشتر از مناست. به این نتیجه میرسم که خودمشخصاً این کار را بر عهده بگیرم.
از سویدیگر، در عرصه فیلم کوتاه کسی بیشتریناهمیت را دارد (شاید بهتر باشد که جملهامرا تصحیح کنم: تنها کسی که اهمیت را دارد)کارگردان است و دیگران از فیلمنامهنویسگرفته تا صدابردار و… نقش سیاهی لشکررا دارند.
همین امر سبب میشود که تعدادکارگردانان فیلم کوتاه به گونهای غیرقابلباور بیشتر از عوامل دیگر باشد و واقعاًکدام یک از ما میتوانیم مثلاً تدوینگر فیلمکوتاهی را نام ببریم که کارش فقط و فقطتدوین باشد. عملکرد مسئولین امر نیز مزیدبر علت است.
در جشنواره انجمن سینمایجوان به غیر از کارگردان دیگر عواملفیلمها هیچ جایزهای دریافت نمیکنند چراکه اساساً جایزهای برای آنها در نظر گرفتهنشده است و یا در همین جشنواره تازهتأسیس «سونی»، که شعار آن خود بخوبینشانگر نحوه تفکر برگزارکنندگان آن است:بهترین کارگردان شایسته دریافت جایزهاست.
یعنی در یک فیلم کوتاه شاید تدوینخوب نظر ما را جلب کند اما تدوینگر بهچشم نمیآید، شاید فیلمبرداری یک فیلمچشم ما را بنوازد اما شخص فیلمبردارهرگز دیده نمیشود. پیآمد این امر هجومهمه به سمت کارگردانی است و پیآمد آنهم ضعف چشمگیر فیلمنامه، تدوین،فیلمبرداری و در نهایت هم خود کارگردانیاست.
واقعاً اگر از منظر عوامل به فیلم کوتاهنگاهی بکنیم به چه نتیجهای میرسیم؟ فیلمکوتاه یعنی یک دوربین و یک عده آدم کهتعدادشان هر چقدر کمتر باشد بهتر است،فیلم کوتاه یعنی جلوههای ویژه صفر،جلوههای کامپیوتری صفر، فیلم کوتاه یعنیقهر با تکنولوژی، فیلم کوتاه یعنی چند نفرآدم که هر چقدر تعدادشان کمتر باشد بهتراست.
۳) مخاطب:
فیلم کوتاه به جز ما (دستاندرکارانفیلم کوتاه) مخاطب دیگری ندارد. منظورماز مخاطب انبوه آدمهایی است متعلق بهسنین و طبقات مختلف.
مخاطب از فیلم کوتاه گریزان است. چرا؟چون فیلم کوتاه فاقد یکی از عناصر ذاتیهنر است. مخاطب به چه چیزی احتیاج داردتا فیلمی را تحمل کند؟ لذت، و این دقیقاً آنچیزی است که فیلم کوتاه از یاد برده است.
داستان و شخصیت عناصری هستند کهمخاطب را جذب میکنند.
داستان یعنی آنچیزی که یقه تماشاگر را بگیرد و رویصندلی بنشاند و شخصیت همان کسیاست که تماشاگر با او همذاتپنداریمیکند. با او میخندد، گریه میکند.عصبانی میشود و…. و این دو عنصر(داستان و شخصیت) در فیلم کوتاه یافتنمیشوند و به همین خاطر فیلم کوتاه ازنظر مخاطب عام یعنی هیچ. یعنی عرصهایکه عدهای تفکرات کلی و کلیشهای و اغلبمبهم خود را به ناشیانهترین وجه ارائهمیدهند. فیلم کوتاه نوعی اندیشهنگاریابتدایی است. کدام فیلم کوتاهی خنده بر لبما آورده است؟ کدام فیلم کوتاهی غمگینمانکرده یا به هیجانمان آورده است؟ عاشقکدام شخصیت فیلم کوتاه شدهایم و باکدامشان همذاتپنداری کردهایم و ازکدامشان متنفر شدهایم. وقتی داستان وشخصیت نداشته باشیم باید قید مخاطب رابزنیم. و وقتی مخاطب نداشته باشیم انگارکه فیلمی نساختهایم. چون فیلمی که دیدهنشود انگار که اصلاً وجود ندارد، چون هنربدون مخاطب یعنی هیچ.
۴) محتوا:
فیلمهای تولید شده را نگاه کنیم. چهمیبینیم؟ فکر، پیام، شعار و انتزاع. اینها آنچیزهایی هستند که فیلم کوتاه را اشباعکردهاند. تشبیهها و استعارههای مغلق ومغلط، فضای فیلم کوتاه را مسموم کردهاند.گاهی حتی خودمان نیز از ابهاماستعارههایمان سرگیجه میگیریم. ایجازما گاه به حدی میرسد که دیگر چیزی برایدیدن نمیماند.
فیلم کوتاه عاری از احساس است چرا کهما فکر میکنیم همین که نشان دهیم پدرکسی مرده، کار تمام است و نمیدانیم کهانتقال احساس یکی از بنیانیترین وظایفهنر است.
در فیلم کوتاه از گرمای احساس خبرینیست ما فضای فیلم کوتاه صد درجه زیرصفر است.
محتوای فیلم کوتاه تنها اندیشههایابتدایی ماست و معلوم نیست ما که بهاقتضای سنمان، در ابتدای راهیم چگونهمیخواهیم انتهای راه را به دیگران نشانبدهیم. میخواهیم در عرض پنج دقیقه جهانو بشریت را نجات دهیم، غافل از اینکه کسیکه باید نجات یابد خود ما هستیم که در دامکوتهفکری و خودبزرگبینی گرفتارشدهایم.
۵) سرمایه:
فیلم کوتاه یعنی اینکه از هیچ فیلمبسازیم. عوامل و بازیگران را از میاندوست و آشنا انتخاب کنیم. لوکیشنها رامحدود به چهاردیواری خانه خودمان یاهمسایهمان بکنیم، مواد خام را به حداقلبرسانیم و زمان را در محدوده یک الی سهروز متوقف سازیم. فیلم کوتاه یعنی اینکه باجیب خالی فیلم بسازیم. چرا؟ چون فیلمکوتاه سرمایه برگشتی ندارد، چون فیلمکوتاه حرفه ما نیست، تفننی است که هر چهکم هزینهتر باشد، بهتر است.
۶) موقعیت اجتماعی:
فیلمسازان فیلم کوتاه دارای هیچگونهموقعیت و اعتبار اجتماعی نیستند. یکفیلمساز موفق فیلم کوتاه معنایی ندارد.واقعاً چه تفاوتی وجود دارد بین یکفیلمساز خوب فیلم کوتاه و یک فیلمساز بدفیلم کوتاه؟ فیلمساز خوبی به کجا میرسدکه فیلمساز بد هم بخواهد خودش را به آنجابکشاند؟ ترقی و پیشرفت در فیلم کوتاهمسئلهای کاملاً ذهنی است چرا که بایدپلکانی برای صعود وجود داشته باشدوگرنه پیشرفت معنیش را از دست میدهد.جشنواره هرگز کافی نیست چرا که یکهنرمند جایزه خودش را از اجتماع بگیردوگرنه یک چک یک میلیونی و یک تندیس وتشویقهای دویست، سیصد آدم تنها غرورکاذب را در پی دارند و روح هنرمند راسیراب نمیکنند.
به همین دلیل است که تا تقی به توقیمیخورد و کوره راهی باز میشود،فیلمساز فیلم کوتاه به سر خود را به وادیفیلم بلند پرتاب میکند تا با مخاطب واقعیروبرو شود.
… در نتیجه فیلم کوتاه هیچ تعریفی رابرنمیتابد. فیلم کوتاه شیر بییال و دم استکه توجیه هستیشناختی ندارد. آششلهقلمکاری است که ظاهراً فقط و فقط بهمذاق سازندگانش خوش میآید و با ایناوصاف فیلم کوتاه به جایی نخواهد رسید.
اما معتقدم که میتوان از این وضعاسفانگیز رهایی یافت. آشتی با مخاطبعام تنها راه نجات است و برای رسیدن بهاین مقصود فیلم کوتاه باید در ماهیت خوددست به تغییراتی بزند.
تماشاگر و مخاطب عام اگر از پول ووقت خود هزینه میکند، در عوض خواستارلذت و خوشگذرانی است و لذت نتیجهاستفاده از داستان و شخصیت.
اگر بتوانیم مخاطب عام را جذب کنیم،اکران موفقی خواهیم داشت، اکران موفقعلاوه بر ارضای روح هنرمند برگشتسرمایه را در پی دارد و برگشت سرمایه بهمعنی امکان سرمایهگذاری است. با ورودسرمایه راه برای فعالیت افراد متخصصباز میشود که پی آمد آن نیز افزایش سطحکیفی فیلمها خواهد بود که این خود اکرانموفقی را بیشتر از پیش تضمین خواهد کرد.
فیلم کوتاه میتواند همچون داستانکوتاه و ویدئو کلیپها جایی برای خود در دلمخاطب عام باز کند به شرط آنکه در وهلهاول مخاطب عام را هدف بگیرد و در مرحلهبعد دلمشغول مخاطب خاص نیز باشد.
این راهی است پر از سنگلاخ اما قطعاًپیمودنی است.
در روزهای اولیه ی سینما، تمامی فیلم ها فیلم کوتاه بودند. حقیقتا این مطلب بسیار پیش افتاده دارای اهمیت فراوان است. لیکن آنچه که جالب توجه می نماید این است که پس از سپری شدن یکصد سال از پیشرفت های تکنیکی و زیبایی شناختی، برخی از ویژگی ها و معیارهایی که وجه شاخص فیلم کوتاه در آن روزها بودند امروزه دوباره اعتبار می یابند: فیلم کوتاه بواسطه ی مدت زمانش تعریف می شود. همچنین فرم فیلم کوتاه رسانه ایست برای خلاقیت، که تنوعی به اندازه ی خود سینما دارد. ما با مدنظر قرار دادن مسائل از منظر تاریخی، شاید بتوانیم از پس برخی از مشکلاتی که در تعریف فیلم کوتاه باآنها روبرو می شویم، بر بیاییم.
تلاش برای تعریف: فیلم کوتاه فیلمی است که کوتاه است
در زمینه ی تلاش برای تعریف فیلم کوتاه ، ما خود به خود، جدای از مدت زمان نمایش آن، با این معضل روبرو می شویم که هیچ معیار دقیق یا ویژگی صریحی که بتوان برای تمامی فیلم های کوتاه اعمال کرد، وجود ندارد. مقایسه هایی که با دنیای ادبیات صورت گرفته هم محکوم به شکست شدند، چون داستان کوتاه که اغلب برای قیاس به آن استناد می شود، فقط محدود به حیطه ی روایی است. قیاس هایی که بر پایه ی ساختار شعر و دراماتورژی فیلم کوتاه بودند- در عین حالیکه مطمئنا مفید هستند و می توانند با موفقیت هایی به کار برده شوند- بالنتیجه فقط برای فیلم های داستانی کوتاه دارای اعتبارند.
این معضل تعریف زمانی حادث می شود که به این واقعیت واقف شویم که «فیلم کوتاه » یک ژانر یا طبقه نیست بلکه یک اصطلاح ژانری است که از روزهای نخستین سینما تا به امروز برای توضیح همه ی فرم ها و ژانر های ممکن فیلم بکار می رفته است. با این وجود، آنچه که فیلم کوتاه را جذاب می سازد، ساده کردن آن به یک فرمت غیر قابل تشخیص نیست ، بلکه ، بالاتر از همه ، گوناگونی کولاژی(هیبریدی) آن است.
در فیلم کوتاه، عناصر سینمای اولیه در زمان فعلی به زندگی خود ادامه می دهند. تجهیزات وسیع زندگی در یک فرم خیالی مقابل دیدگان ما رژه می روند: از کانگوروهای مشت زن، کلاه های پرنده و سیگارهای رقصنده گرفته تا قطاری که به ایستگاه وارد می شود(١)، نوری که بر اسفالت خیس انعکاس یافته است، شعبده بازی (٢) و سفری خیالی به ماه(٣). این مطلب شامل فیلم های سیاه و سفید و فیلم های رنگی، هردو ، فیلم های مستند، داستانی، تجربی، انیمیشن، درام و ملودرام، فیلم های هیجان انگیز(تریلر) و وحشتناک، اسلپ استیک و کمدی، و نیز فیلم های تجاری، فرهنگی ، آموزشی و هنری می شود.
فیلم کوتاه تنوع اولیه ی سینما را حفظ می کند، در حالیکه تاریخ سینما بطور فزاینده مواجه با “سینمای پرده ی بزرگ “بوده که محدود به مزرهای کاملا مشخصی است. فیلم داستانی ناطق حداقل از دهه ١٩٢٠ بر سینما سیطره داشته است.
استاندارد ها و قرارداد هایی ایجاد شدند که همه جنبه های ممکن را در بر می گیرند- از طراحی هنری گرفته تا استانداردهای تکنیکی و روش های تولید تجاری ، از توسعه فیلمنامه و فیلمبرداری گرفته تا توزیع و بازاریابی مدرن. تمامی این موارد در خدمت ایجاد یک مفهوم واحد یکسان برای فیلم بوده اند که – اگرچه فقط بخش گزیده کوچکی از گزینه های ممکن را توجیه می کند- به نظر می رسد طرفدار نظریه ی«فیلم به مثابه یک کل» باشند. در زبان عامیانه، نفوذ این تصور کلی با عباراتی نظیر « سینمای راستین» یا «فیلم واقعی» آشکار میشود.
با این حال تحت این انگاره ی مریوط به فیلم که فقط یکی از ده ها هزار امکان سینمایی را تعریف می کند،جایگاهی برای فیلم کوتاه وجود ندارد – شاید چیزی مانند ژانر یا زیر بخش. با اتکای به این دیدگاه، در عوض فیلم کوتاه می تواند به عنوان آنچه که قبلا وجود داشته، یا چیزی که وراء و یا خارج از این ساده انگاری تاریخی فیلم و سینما وجود دارد، نگریسته شود.
بنابراین فیلم کوتاه در خارج از جریان اصلی سینما به حیات خود ادامه می دهد و تاحدی به سوی نقطه امیدی در خصوص آن چیزهایی که سینمای اولیه در شرایط پیچیده ی زیبایی شناسانه و چندگانگی محتوا متعهد شده بود، در حال پیشروی است. فیلم کوتاه سرشار از پتانسیل است – پتانسیلی که هرچند می تواند توسط فیلم های معمول هم مورد استفاده قرار گیرد. هرگاه که فیلم های کوتاه چند محتوایی بخشی از جریان اصلی سینما شوند ، به هیچ وجه این پتانسیل را در نخواهند یافت.
استقلال اقتصادی و آزادی خلاقانه در فیلم کوتاه
هنگامی که یک فیلم کوتاه در احیای پتانسیل اش به موفقیت دست می یابد (که برخلاف فیلم های معمول ، طبق قاعده رخ می دهد) ، باز هم یک کیفیت بخصوصی دارد که نمی توان آن را فقط به مدت زمان نمایش آن نسبت داد. طول فیلم به عنوان یک خصیصه ی متمایز کننده ، یک قاعده ی زمانی نیست، بلکه یک فاکتور مالی در تولید است که به فیلم کوتاه مجال استقلال خاصی از صنعت فیلمسازی با آن محدودیت های اقتصادی کذایی اش را می دهد.
بسیاری از فیلمسازان این دیدگاه را پذیرفته اند. آنها فیلم کوتاه را برگزیده اند زیرا که به آنها اجازه می دهد که استقلال مالی را با آزادی هنری در هم بیامیزند. به عنوان یک نمونه ی مناسب، همه فیلمسازانی که با نشریه 2005 مصاحبه کرده اند(“برخورد شگفت انگیز از نوع کوتاه”، پیتر کرمسکی، آلمان) اغلب بیان کرده اند که برای آنها مطلقا تفاوتی بین فیلم کوتاه و بلند وجود ندارد.
برای تولید یک فیلم کوتاه هزینه و تلاش کمتری مورد نیاز است، که هرچه کمتر باشد ریسک مالی و فشار اقتصادی کم تری تحمیل می شود. آزادی اقتصادی جا را برای تجربه و خلاقیت باز می گذارد. این همان قدرت فیلم کوتاه است .
خلاقیت زیبایی شناختی و تکنیکی- فیلم کوتاه به مثابه سرچشمه ی الهامات
بر روی «پرده بزرگ»[سینمای قرار دادی]، استاندارد های تکنیکی و تماتیک و نیز قرداد های فرمال که غالب هستند، گرایش به مقاومت در برابر هر تلاشی برای اصلاح در فرهنگ بصری دارند، که منتج به بیان سینمایی ساده شده و یک متن فرهنگی که برای عموم «قابل فهم» است، می شود. این ساده سازی می تواند بخوبی شاهکارهایی که بعدها به « فیلم های کلاسیک» مشهور شدند را بوجود بیاورد، اما همانند یک قانون، این امر فقط به فیلم هایی به مثابه اجناس مصرفی تولید انبوه ختم می شود.
بدون هیچ انگیختاری از خارج، به عبارت دیگر ورای سیستم قراردادی، سبکها و ژانرها و طبقه بندی ها انعطاف ناپذیر می شوند و از یک منظر در قرار دادهایشان درجا می زنند و غرق می شوند. اینجاست که فیلم کوتاه می تواند به عنوان منبع الهامات تازه به کار رود.
مشکل است که بداعتی در زیبایی شناسی فیلم یافت که در ابتدا در فیلم کوتاه«ابداع» و آزموده نشده باشد. به علت کمبود تحقیقات و دانش لازم، اغلب این حقیقت در نوشته های مربوط به تاریخ سینما و نقد فیلم نادیده گرفته می شود. [در این متون]فرض می شود که نوآوری ها حاکی از یک انقلاب بی سابقه هستند یا احتمالا نوآوری به یک نابغه نسبت داده می شود(درحالیکه یک فیلم کوتاه کمتر شناخته شده می تواند یک منبع الهام حقیقی باشد!). کلوزآپ، جامپ کات، سینمای بیواسطه(Direct cinema)(٤)، روایت غیر خطی، فیلم کولاژی،دوربین روی دست و سبک دگما (٥) همه ی اینها بواسطه ی فیلم کوتاه جا افتادند و سپس بواسطه قدرت نفوذشان، در جریان اصلی سینما هم جذب شدند تا در خدمت تجدید حیاتش قرار گیرند.
همچنین فیلم کوتاه نقشی حیاتی در زمینه ی نوآوری های تکنیکی ایفا می کند.برای مثال دیجیتال شدن سینما بدون فیلم کوتاه باورپذیر نیست. از تصویر پردازی و تولید الکترونیکی(نرم افزار) گرفته تا فرمت های دیجیتال(رسانه های اطلاعاتی)و توزیع دیجیتال (اینترنت و موبایل)، هر چیز جدید[در این حیطه] در جهان، ابتدا به امر، در فیلم کوتاه آزموده شده است. و مضمون [صحنه های] آزمایشی برای صحنه های دیجیتالی جدید همچنان از فیلم کوتاه تشکیل شده اند.
نه تنها دلیل های تکنیکی و اقتصادی وجود دارد (از قبیل هزینه های تولید پایین و مدت زمان نمایش کمتر که نیاز به پهنای باند کمتری دارد و فیلم کوتاه را تبدیل به فرمت پیشگام در رسانه های جدید کرده است)، بلکه این حالت را می توان به تنوع ساختاری آن، به موصوع آن ، به فراوانی درون مایه ها، و ماده خام آن نسبت داد . در نتیجه مجموعه ی گسترده فیلم های کوتاه در دسترس و ماده خام مناسب را می توان در هر برنامه، در هر سطح منطقی و هر گروه مد نظر یافت.
تنوع
امروزه در آلمان، طیف گسترده ای از فرم ها و جریان های فیلم کوتاه اختلاط و همزیستی مسالمت آمیز دارند، که شبکه های فروش زیاد، فرم های نمایش فراوان وصحنه های فیلم بسیار بوجود می آورد. این یک حقیقت است که فیلم کوتاه نیز رسانه ای است برگزیده برای آنچه که finger exercises خوانده می شود،که فیلمسازان جوان از آن به عنوان کارت ویزیت، فقط برای مبادرت به شغلهایی در حیطه های دیگر استفاده می کردند. ولی همه ی ماجرا این نیست. همچنین فیلم کوتاه یک رسانه ی پرطرفدار برای کارهای حرفه ای است، بطور فردی یا جمعی بوجود می آید، یا شاید توسط یک تیم در خانه یا مدرسه ی سینما ، و نیز در استودیوهای پیشرفته و آتلیه های هنرمندان.
فیلم کوتاه در سینما و تلویزیون به چشم می خورد، اما به این دو محدود نمی شود. فیلم کوتاه بر روی صفحه کامپیوتر به عنوان فلش انیمیشن ، یا به عنوان یک میکرو فیلم جذاب و خیلی کوتاه بر صفحه ی موبایل ها نیز خود نمایی می کند. همچنین به عنوان یک وسیله ی کمکی تصویری در خدمت اهداف جدی آموزشی هم برای جوانان و هم برای افراد بالغ قرار می گیرد. فیلم کوتاه حتی می تواند اثر هنرمندانه ای باشد در نمایشگاه یا موزه، یا کالایی برای علاقمندان که در بازار هنر به فروش می رسد.
تمام این مطالب ما را به این پیامدغیر قابل اجتناب می رسانند که هیچ چیزی مانند فیلم کوتاه وجود ندارد.
هر بخش منفرد، هر ژانر از ژانر های بیشمار فیلم کوتاه و هر طیف گوناگون فیلم کوتاه، زیبایی شناختی خاص ، شبکه فروش خاص و مخاطب خاص خود را دارند. ممکن است به نظر برسد هر یک از این زیر مجموعه ها حاشیه ی قلمروی اصلی خود هستند، اما مجموع اینها یک چشم انداز متحیر کننده بوجود می آورد! و نیز فهرستی از فرمهایی که در پی احیای مجدد تنوع سینمای اولیه اند. این جریان ادامه یافته است تا هم از نظر زیبایی شناختی و هم از نظر تکنیکی به مرحله رشد و نمو یافته و اصلاح برسد.